چند نکته در مورد جنبش ملی ماهستیم

در طول سالها، مبارزۀ مردم ازادیخواه با جمهوری اسلامی تنها جنبش و حرکتی که توانسته در جهات مختلف به توفیق و دستاوردهای شگرف و اعجاب انگیزی دست یابد، جنبش ملی ماهستیم است و قاعدتاً نتیجۀ همت و پشتیبانی هزاران خانوادۀ خارج از کشور – نه فقط حمایت مالی بلکه حضور فیزیکی – انان بود که توانست شوق و شور را در دل های ناامید مردم ایران زنده و مهیا سازد تا با یاری و همبستگی در مقابل این رژیم جهل و جر و فساد ایستادگی کنند. فراموش نکنیم که ما در مقابل یک حکومت با تشکیلات و تجهیزات گسترده ایستاده ایم و پیروزی در این نبرد بسیار دشوار است. اما تفاوت های اساسی بین ما و جمهوری اسلامی وجود دارد که درصد بالای پیروزی ما را تصدیق میکند، از جمله اینکه مبارزۀ ما مبتنی بر باور و اعتقاد ماست ولی مزدوران حکومت به واسطۀ پول و مواجبی که دریافت میکنند، به مقابلۀ ما میایند و هراینه محتمل است به نظام پشت کرده و به صف ما بپیوندند.

اگر به اعمال و رفتار رژیم و وزارت اطلاعات عنایت کرده باشیم، متوجه حیله و ترفندهای بس ناجوانمردانه و مزورانۀ انان میشویم که چگونه تمام جنبشهای سیاسی داخلی و اپوزسیون را در مقاطع مختلف در هم شکستند و با نفوذ خود در بین افراد، نفاق و چند دسته گی ایجاد کردند و چه بسا حرکت های تقلبی و کاذبی را به موازات جنبشهای راستین و حقیقی اقامه ساختند تا به نوعی حرکتهای ازادی بخش را کم رنگ جلوه دهند و یا امید مردم را نسبت به اشخاص ازادیخواه از بین ببرند. با تجاربی که سالها از این رخدادها کسب نمودیم باید با عقل و درایت کار را پیش ببریم و نگذاریم حتی یک لحظه، یک مرتبه، از سُستی و خطای ما استفاده ببرند.
بدون شک یکی از مشکلات اساسی ما همواره اطلاع رسانی در بین تودۀ مردم است و با اینکه اکثر مردم از حکومت ناراضی اند ولی توان یا شهامت اظهار ان را ندارند. (ترس و واهمۀ مردم طبعاً در اثر اعمال و رفتار جنایت کارانۀ رژیم در همۀ این سالها میباشد).


این نکته به نیکی قابل درک است که باید توسط راه و روشی، نارضایتی مردم را به اعتراضهای همگانی و سازمان یافته ای مبدّل سازیم و این مهم نیاز به یک سری بررسی های دقیق و اتخاذ تصمیمات حساب شده دارد تا اعتراضات منفرد و ضعیف را با مشارکت و انسجام قوت بخشد و به بیان دیگر مبارزات مردم را انتظام دهد. مثلاً مدتی دانشجویان، مدتی کارگران، مدتی معلمان و مدتی دیگر گروه ها دست به اعتراض میزدند و شوربختانه به واسطۀ عدم هماهنگی و همبستگی بین این اصناف و دسته ها، تأثیر بسزایی در اعتراض به حکومت در بر نخواهد داشت و همگی به اسانی توسط مزدوران رژیم سرکوب و منکوب میشوند.

توجه داشته باشیم که تنها راه ما انقلاب نیست و برگشت به اتفاق سال 57 و انقلابی دیگر معقول به نظر نمی اید و باید به اندازه ای بر جمهوری اسلامی اِعمال فشار کنیم که ناگزیر شود به رفراندم ازاد، تحت نظارت سازمان ملل تن دهد و یا دست به تغییر قانون اساسی ببرد و با اصلاحات اساسی ماهیت رژیم تغییر یابد. انقلاب تنها راه نجات ما نیست و رسیدن به ازادی و پیروزی به زودی و سهولت میسر نمی شود و شاید سالها به طول انجامد و ما هیچ گاه نباید به زمان و موقع پیروزی فکر کنیم بلکه فقط و فقط در فکر پیروزی و رسیدن به ازادی باشیم و مدام به خود بگوییم "ما میخواهیم به ازادی برسیم" و باید برسیم، زمان وقوع ان مهم نیست.

مطلب دیگری که حائز اهمیت است، فعالیت اعضای جنبش برای توسعۀ شعار و هویت این جنبش در قالب شعارنویسی و شعر و نقاشی و موزیک و مقاله و هر نوع طرحی که در جامعه مورد استقبال مردم است. باید به هر نحو ممکن بُعد و نِمای هنری و فرهنگی و اجتماعی به جنبش بدهیم تا اذهان مردم را از انقلاب و شورش و اضطراب در امان بدارد و به نوعی، مورد اعتماد مردم قرار گیرد. در حال حاضر و در شرایط اجتماعی ما، خصوصیات و عملکرد جمهوری اسلامی، فعالیتهای فرهنگی و مبارزات مدنی و مسالمت امیز میتواند در پیروزی جنبش، تأثیر مقبول و مطلوبی داشته باشد و اگر با وضع اجتماعی مردم ایران اشنایی داشته باشیم این نکته قابل فهم است که مردم امروز ایران به واسطۀ انقلاب 57 و اثرات و پیامدهای ان، چندان خاطر خوشی از انقلاب و شورش و اغتشاش ندارند و بر همین اساس از هر نوع تظاهرات و اعتراض خشونت امیزی پرهیز میکنند، مضافاً عکس العمل جمهوری اسلامی به مراتب از اعتراضات خشونت امیز مردم بیشتر و شدیدتر است. این نوع اعمال در همۀ فعالیتها و تجمعات مردم، طی چند ماه گذشته ملحوظ شده است و جمهوری اسلامی که همیشه مخالفان را به بهانۀ دین ستیز و تجزیه طلب و برچسب های زیرکانه از صحنه بیرون رانده، امروز درگیر یک جنبشِ بیرون از دایرۀ سیاست های خود شده و از سرگشتگی و سردرگمی راه مقابله با ان را در توان خویش نمی بیند. معهذا ممکن است هدف ما به تعویق بیوفتد، نباید هیچ ناامیدی و اختلالی در تحقق ارمان هایمان و بر اندام هدفمان خدشه وارد کند.

نکتۀ دیگر این است که اگر ما خواهان ازادی و دموکراسی هستیم و متناسب با ارمان و باورمان پای در این میدان گذاشته ایم، از انجام هیچ گونه عملی که گامی به سوی ارمان های ماست، دریغ نکنیم و ترس و واهمه ای از دستگیر شدن و به زندان افتادن نداشته باشیم و فراموش نکنیم که این جنبش از انِ ماست. پس اگر کاری انجام میدهیم بخاطر ارمان و هدف شخص ماست. اگر پیروز شویم، پیروزی از ان ماست، اگر به زندان افتادیم مقصر کسی نیست. ما باید بیاموزیم که برای ارمان ها و اهداف مان هزینه و بهاء پرداخت کنیم. باید با جسارت و شهامت در پی ان باشیم و با چنگ و دندان از ان حراست کنیم. اگر در تجمعی شرکت میکنیم برای شخص و مقام خاصی نیست بلکه برای ارمان و هدف خودمان است. یاران جنبش باید به ارمان های ان باور داشته و در جامعه از اعمال و رفتار نمونه و شایسته برخوردار باشند. از دروغ، تزویر و خشونت به کلی بپرهیزند و بدون هیچ خوفی از حقیقت دفاع کنند. جوانان باید قطعاً حضور و شرکت خود را در تجمعات و تظاهرات ها به اطلاع پدر و مادر خویش برسانند و رضایت انان را کسب نمایند. در غیر این صورت حضور انان هیچ ارزشی ندارد و قرار و پیمان ما اینست که رفتار درست و صحیح را از خود شروع کنیم و حکومت را نیز وادار به رفتار درست نماییم و هراینه اگر ما قانون شکنی کنیم، نمی توانیم هیچ انتظار و توقعی از رفتار درست حکومت داشته باشیم.

چه کسي ميخواهد که من و تو ما نشويم، خانه اش ويران باد

من اگر ما نشوم تنهايم، تو اگر ما نشوي خويشتني

از کجا که من و تو، شور يکپارچگي را باز در شب بر پا نکنيم

از کجا که من و تو، مشت رسوايان را وا نکنيم

من اگر برخيزم، تو اگر برخيزي، همه برمي خيزند

نظر به اینکه جنبش ملی ماهستیم طی مدتی کوتاه با برگزاری تجمعات متوالی و ابتکاری در جهت تحقق ارمان های ازادی بخش خود، با همۀ مشقت و مرارت راه، پیش رفته و تمام سیاست های امیخته به تزویر و ریای جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و مزدورانش را در داخل و خارج کشور درنوردیده و بسیاری از ایدئولوژی های گوناگون و دیدگاه های متفاوت را در خود حل کرده و حتی بسیاری از شخصیتهای مخالف را در کنار یکدیگر قرار داده است و توجه عموم را به جوش و خروش خود جلب نموده، نیاز به سازماندهی بهتر و برنامه ریزی درست و دقیق تر را بیشتر به خود می بیند و اینکه از حیث کیفی و چونی بیشتر مد نظر قرار بگیرد و فعالیت های خود را چنان منسجم و منظم سازد که در نفوس عالم تصرف داشته و سایر دیدگاه ها را تحت نفوذ خود قرار دهد. این جنبش همان قدر که به برگزاری تجمعات و اِعمال فشار اهمیت میدهد، در چگونگی و نحوۀ انجام ان نیز توجه و دقت بسزایی دارد و خواهان یک بازتاب درست و صحیح از مردم میباشد. زیرا که پاسخ و واکنش درست مستلزم عمل و کنش صحیح و به جا است.

این رویکرد از نخست جزء لاینفک سیاست جنبش بوده است که مردم با بیشترین تأثیرگذاری، کمترین اسیب و هزینه را متحمل شوند و امروز جنبش تا حدودی توانسته جایگاه مطلوبی در بین تودۀ مردم کسب نماید و به جرأت میتوان اذعان داشت که در بین بینندگاه تلویزیون "کانالِ یک" اکثریت قریب به اتفاق به جنبش باورمند اند و به خوبی از جریانات و اتفاقات این مدت اگاه و مطلع اند. تلاش ما بیشتر معطوف به گسترش شعار "ماهستیم" بین مردم داخل و شناساندن ماهیت و سرشت ان نزد اذهان عمومی میباشد و این بر شخص من مبرهن گشته که بسیاری از اقوام در اثر دیدن شعار ماهستیم بر دیوارها، می پرسند "ماهستیم یعنی چه؟" که من نیز مختصراً توضیح میدهم. همچنین هنگامی که از خیابانها عبور میکنم معمولاً شعار ماهستیم بر دیوارهای هر منطقه و ناحیه ای نوشته شده است. با این حال هنوز مرحلۀ معرفی جنبش ادامه دارد و در اینده ای نه چندان دور ارام ارام در حین معرفی، باید فعالیت های مانوری (نصب پرچم شیر و خورشید در گذرگاه ها) و نمایش قدرت (تظاهرات و تجمعات سراسری) را مبسوط سازیم و اماده برای مبارزات تهاجمی و ضربات مهلک شویم.

نکته ای دیگر این است که تمام قدرت و قوای خود را در یک حوزه و در یک جهت متمرکز نکنیم و با ابتکار عمل از هر راهی برای گستراندن شعار ماهستیم استفاده ببریم. به عنوان مثال در یک شهر تعدادی برای نصب پرچم شیر و خورشید و تعدادی برای شعار نویسی بر دیوارها و تعدادی جهت چسباندن اعلامیه ها بر روی وسایل نقلیه عمومی و یا جایگاه های پر رفت و امد ...(البته به هیچ عنوان نباید اسیبی به وسایل عمومی برسانیم چون ما هستیم که بسازیم و نه اینکه تخریب کنیم). اینگونه اعمال، جمهوری اسلامی را به سرگردانی میبرد و توان پاسخ گویی و عکس العمل را از او سلب میکند.

جمهوری اسلامی در حال حاضر بسیار ضعیف و منزوی است و در شرایط سخت و بحرانی از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی بسر میبرد. مردم بیش هر موقع حالت تنفر و انزجارشان اوج گرفته و از بی لیاقتی حکومت به تنگ امده اند. نتیجتاً، جمهوری اسلامی حتی در بین طرفداران و اتباع خود نیز دچار بحران مشروعیت شده و بسیار اسیب پذیر است. با این همه راه دراز و پر فراز و نشیبی در پیش داریم و هنوز قوای ما در حال شکل گیری و تکوین است. بنابراین شرایط حاضر، لزوم همبستگی و مشارکت بیشتر و پرداخت هزینۀ مستمر را تصدیق میکند. شوربختانه بخشی از مردم پریشان حال و درمانده، به غلط از حملۀ نظامی خارجی حمایت میکنند و یا هنوز درگیر سیاستهای "دایی جان ناپلئونی" هستند که اگر امریکا و انگلیس نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد و یا مدام خواستار رهبر و لیدر هستند تا خود را به او بسپارند و او کارها را با سیاست و درایت خودش پیش ببرد و مردم به گونه ای از دام مسئولیت بگریزند. (اما عجالتاً و با صراحت عرض میکنم که تک تک افراد جنبش ملی ماهستیم در قبال مسائل و حوادث مربوطه به یک اندازه مسئول هستند زیرا با اگاهی و اختیار به این جنبش پیوسته اند و قاعدتاً مسئول گزینش خویش اند و هر شخصی باید به اندازۀ توانایی خود کاری انجام دهد).

اگر به تاریخ معاصر ایران عنایت کنیم متوجه درماندگی ملت ایران میشویم که پس از قرنها استبداد و خفقان و اشفتگیِ اجتماعی و سیاسی، هنوز ملت ایران اندر خم یک کوچه است و ناکام از هر تلاش و تقلایی برای رسیدن به ازادی و حاکمیت قانون. این ملت یتیم و دردمند که از همه زخم خورده ولی کینه به دل ندارد، صرفاً خواستار حق و حقوق مسلم خویش میباشد. جنبشی از بستر جامعه برخاسته تا با همبستگی مردم و حضور و هستنِ انان، کار دموکراسی ایران را یکسره کند. ماهستیم، تا نگذاریم حقوق مان را پایمال کنند. ما هستیم، تا سر رشتۀ امور خود را به دست بگیریم. ما هستیم، تا حرمت انسانی ما را از بین نبرند. ما هستیم، تا ازادی خود را بدست اوریم؛ ماهستیم...

بارها راجب معنا و مفهوم "ماهستیم" به تفکر پرداخته ام و میتوانم ادعا کنم، این شعار بار مفهوم فلسفی عظیمی را به همراه دارد که بسیاری از ان غافل اند. صدها مقاله و غزل و قصیده را در محتوای خود گنجانده است و معنای ژرف و تأثیرگذاری بر عقل و فاهمه هر انسانی دارد. انسانی که از وجود خود اگاهی یافت هرگز به کام مرگ نخواهد رفت. انسانی که ارزش و مقام انسانی خویش را دریافت، تن به بردگی و خفت و استبداد نخواهد داد. ما ایرانیان عادت داریم همیشه خود را در تاریخ خود جستجو کنیم و مدام دم از 7000 سال تاریخ و تمدن و فرهنگ بزنیم ولی از وجود و هستنِ خویش و اوضاع کنونی خود جداً غافل ایم و هیچ از خود نداریم که به جهانیان عرضه بداریم و به ان افتخار کنیم و به گونه ای فقط از بزرگان گذشته برای حیثیت و شرافت امروزی خود برهان و دلیل می اوریم. ولی "ماهستیم" این عادت و خصیصه را شکست و ما را متوجه وجود و هستنِ خویش کرد. اگر هزاران و صدها سال پیش کورش و داریوش و فردوسی و مولوی بودند، امروز ما هستیم که بسازیم. تا چه زمانی میخواهیم از تمدن و فرهنگ سخن بگوییم و حرکتی نکنیم؟ و مطمئناً تا هنگامی که نباشیم، حرکتی از ما سر نمی زند. ماهستیم، شعاری است که ما را متوجه خویشتنِ خویش کرد و ما را به عنوان یک انسان (دارای ازادی، عقل، خرد، حرمت، حقوق و شوؤن) قلمداد نمود. ما را متوجه قدرت و توانایی هایمان کرد. به ما فهماند که اگر بخواهیم، میتوانیم جهان را تغییر دهیم.

بگذارید در این مقطع مختصری به ایرادات منتقدان اشاره کنم. بعضاً در مقالات و سخنان خود بدون در نظر گرفتن واقعیت و مقتضای شرایط انتقادات بی موردی ابراز میکنند و واقعاً دیدگان شان برای نظارۀ حقایق بزرگ، ضعیف و ناتوان است. برای هر موضوع و مطلبی، در مقام نقد قرار گرفتن مستلزم اگاهی کامل و واقع بینی است. شناخت کافی در مورد مسئلۀ مورد نقد چه بسا مهم و ضرورتی بنماید تا استدلال کردن پیرامون ان. به قول مارتین هایدگر: "شما فقط میدانید ولی هنوز مطلب را نفهمیده اید". بیشتر شاهدیم، به جای اینکه به نقد فعالیتها، افکار و ارزشهای جنبش پرداخته شود به نقد شخصیت ها می پردازند و با تشبث به مشکلات و معضلات خُرد و سطحی، و تعمیم ان به تمام ارکان جنبش، نتیجه گیری کلی و نهایی میکنند. با خلط دلیل و علت و یا به تعبیری خلط بخش اجرایی و بخش فکری و ارزشی به نقد کلی جنبش میپردازند و با ارزشیابی یک طرفه فقط به نقاط ضعف اشاره میکنند از محاسن و مزایا اجتناب می ورزند. همۀ راهکارهای قابل حصول و ممکن را باطل میپندارند و متوسل به راهکارهای غیر حصول میشوند و با مغلطۀ "این که چیزی نیست" فعالیتهای درخشان جنبش را که در تاریخ مبارزات 30 سالۀ مردم ایران با جمهوری اسلامی سابقه نداشته، با دیدۀ تمسخر مینگرند. با توهین و افترا سعی در تخریب شخصیت و سابقۀ اشخاص برجسته و صاحب نام این جنبش دارند. ولیکن ناخوداگاه با ارتکاب این مغالطات کمک شایانی در حقانیت و اثبات نظریات ما دارند.

... در اینجا میخواهم به مغلطۀ کسانی که به پول گرفتن اقای همایون ایراد میگیرند اشاره کنم. نخست از این لحاظ که مردم نمی فهمند و به اقای همایون پول میدهند، ضمن توهین، به اعضای خانواده برمیگردد که با اگاهی و اختیار کامل این هزینه را می پردازند. ولی اگر مردم می فهمند و پول میدهند دلیلی بر دخالت شخصی نمی باشد و مردم مسلط بر جیب و مختار حساب بانکی خود هستند و هر جا لازم ببینند خرج میکنند. دوم اینکه مردم به اقای شهرام همایون پول نمی دهند به جنبش ملی ماهستیم کمک میکنند. هر جنبشی برای فعالیت های مؤثر و موفقیت امیز نیاز به منابع مالی متعدد و مختلفی دارد و هزینۀ ان بدون تردید بر دوش اتباع و باورمندان جنبش است. جالب است که این مخالفان همواره جمع اوری پول و هزینۀ پرداختی مردم را پیش میکشند و با مستمسک قرار دادن ان بطلان جنبش را القا میسازند. در حالی که ادله و سندِ مسجلِ ملی و مردمی بودن این جنبش بر همین اصل استوار است که تمام منابع مالی اش به مردم وابستگی دارد. باید بر این نکته تأکید نمایم، اگر تأمین هزینه های جنبش مهم و حیاتی است اما همۀ قضیه منوط به ان نیست. با همۀ فعالیت های گستردۀ سیاسی و فرهنگی و ملی جنبش، هیچ موقع بر موضع ارزشی و جنبۀ فکری و نحوۀ اجرایی جنبش ایراد نمی گیرند. زیرا به نیکی واقف اند که فعالیتهای جنبش به بهترین نحو ممکن انجام میگیرد.

مغلطۀ دیگر این است که رهبر شما کیست؟! و بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟!

پاسخ، صریح و روشن است؛ صرفاً احزاب سیاسی اند که با اقامۀ یک رهبر فرهمند درصدد ایجاد همبستگی بین اتباع خویش حکومتی را سرنگون سازند و خود جای ان را غصب نمایند. در صورتی که جنبش ملی ماهستیم فاقد رهبرِ حزبی و کاریزماتیک است و صرفاً تنی چند از متخصصان جامعه شناس و علوم سیاسی در تعیین خط مشی و راهبری پیروان در مسیری واقع بینانه و منطبق با ارمانهای جنبش، مشارکت دارند و هیچ ادعای ریاستی ندارند. و پس از سرنگونی جمهوری اسلامی با برگزاری یک رفراندوم (همه پرسی) ازاد و معرفی کامل و دقیق احزاب سیاسی، مردم به شایستگان مورد نظر خود، رأی میدهند و نقش جنبش ملی ماهستیم از سرنگونی جمهوری اسلامی اغاز و تا پایان رفراندوم مطلوب و مذکور ادامه دارد. جنبش ملی ماهستیم به هیچ عنوان درصدد غصب حکومت نیست و فقط به عنوان روان کننده و تسریع کننده سبب گذار به دموکراسی در ایران فعالیت میکند و همچنین هیچ برنامۀ حکومتی برای اینده و هیچ تضمینی برای شخصی ندارد.

جنبش ملی ماهسیتم به هیچ گروه و حزب سیاسی و کشور اجنبی وابسته نیست و صرفاً متکی بر حمایت مادی و معنوی ملت ایران است. این جنبش هیچ برنامۀ سیاسی و حکومتی برای ایندۀ ایران ندارد و تنها دغدغه اش "مردمی بودن" حکومت اینده است و اینکه مردم حاکم بر سرنوشت خویش باشند و حقوق انسانی انان به بهترین نحو رعایت شود. شکل و نوع حکومت دست آرای اکثریت ملت ایران است و جنبش ماهستیم به سهم خود در تلاش بوجود اوردن این شرایط میباشد که مردم بتوانند ازادانه به هر گروه و حزب دلخواه خود رأی دهند. به عنوان مثال جنبش ماهستیم، هیچ کدام از احزاب سیاسی منجمله سلطنت طلبان و جمهوریخواه هان و کمونیست ها و... را نه تأیید میکند و نه رد، هیچ کدام را ارجح و برتر از دیگری نمی داند. جنبش ماهستیم با احیای هویت و ارزش های ملی و فرهنگیِ ایران درصدد ایجاد همبستگی میان گروه های مختلفِ مبارز است زیرا تنها وجه مشترک بین همۀ مبارزین سیاسی به ناسیونالیسم باز میگردد. از طرف دیگر برای مقابله با ایدئولوژِی عرب زدۀ جمهوری اسلامی لزوم یک ایدئولوژی فراگیر و نیرومند ضروری مینماید. احتمالاً برای همه مبرهن است که برای از بین بردن یک مکتب، باید باورهای ان مکتب را به نقد کشید و با نمایش گذاشتن کذب و زشتی باورهای ان به تخریب ان مکتب باطل پرداخت. جنبش ماهستیم نیز با هویت فراموش شدۀ ایرانی به جنگ هویت کاذب و تقلبی جمهوری اسلامی میرود.

1 comment:

Unknown said...

رئیس جمهوره قلّابی ما آقای احمدی نجس عجب آدم بی‌حیا و بی‌شرمی هست بعد از اینهمه قتل و آدم کشی‌تازه می‌خواد بره سازمان ملل بگه چطور باید قتل عام کرد و رئیس جمهور هم شد. آقای احمدی نجس و پدر نجسترش آیت الله دشمن اسلامی یک روز جواب این جنایاتشون را خواهند داد حالا هرچقدر برند سازمان ملل عر و تیز کنند. مارو باش هزار‌ها سال تمدن را دادیم دست یک خر ، آقای احمدی خره و یک خر رون، آیت الله دشمن اسلامی. می‌خواد بره اونجا بگه در ایران همجنس باز نیست ولی‌نمیگه کون بچها و طلاب گذاشتند همجنس بازی به حساب نمیآید.اول میکننمون بعد میکشنمون، بد از حقوق بشر و حقوق مردم حرف میزنند. ما دیگه چه ملت خره بدبختی هستیم که اینها شدند حاکممون. لا اِلهَ اِلَّا اللّه
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»