انتخابات دورۀ دهم از ویژگی های خاصی برخوردار بود که در هیچ یک از انتخابات گذشته سابقه نداشت. این گفته در حالی است که جمهوری اسلامی با خشونت و ضرب و شتم وحشیانه ای توانست مردم معترض را به خانه هاشان روانه کند و فریاد حق طلبانه مردم را در کوچه و خیابان های ایران تا حدودی از میان ببرد. در عین حال این رویکرد رژیم توانست، عدم مشروعیت کل نظام را در نظر قشر کثیری از مردم فزونی دهد و خاطر مردم را بیش از پیش از خود منزجر و متنفر سازد.
دولت احمدی نژاد در خلال 4 سال گذشته یعنی دورۀ نهم، با عملکرد نااگاهانه و سخیفانه چه در سیاست خارجی و چه در مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی اکثریت مردم را از خود رنجانده و چه بسا عاصی و شاکی ساخته است. در هیچ دوره ای از تاریخ جمهوری اسلامی، ملت ایران با وجود نفت 140 دلار با چنین مشکلاتی روبه رو نبوده اند. بنزین سهمیه بندی شود، تحریم های اقتصادی به حد بالایی برسد، عزت ملی به این درجه تنزل یابد، زیربنای اقتصادی تخریب شود، فرهنگ جامعه رو به خشونت و دروغ و تزویر معطوف شود، و سایر مصائب و مشکلات دیگر که خود بر انها اگاه ایم.
دولتی که خود را مجری عدالت معرفی کرد و پاسدار حقوق مستضعفین شد و مدعی اوردن پول نفت بر سر سفرها بود، مرتکب بیشترین فساد و اجحاف در حق مردم شده است. کسی نمی پرسد درامد سرشار چهار سال نفت به کجا رفت؟! کسی نمی پرسد چرا زنان و دختران ایرانی در خیابانها مورد تجاوز و تعدی مأمورین حکومت و ضرب و شتم گشت ارشاد واقع گشتند؟! کسی نمی پرسد چرا با ان طرز وحشیانه با جوانان مقابله کردند؟! چرا اقای خامنه ای و پسر ایشان میلیاردها دلار از پول ملت را بدون هیچ حساب و کتابی به عربهای لبنان از جمله حماس و حزب الله هدیه میدهد؟ چرا این همه سانسور و تفتیش عقاید فزونی گرفته؟ چرا از انتشار کتابها، فیلمها، روزنامه ها و سایر فعالیتهای فرهنگی بشدت جلوگیری میشود؟ چرا هفته ای یک کارخانه ورشکست میشود؟ چرا امار بیکاری به صورت تصاعدی بالا میرود؟ و چرا... و چرا... و چرا...؟
به چه دلیل ملت ایران باید این هزینۀ سنگین و گران را در قبال اتمی شدن بپردازد؟ چرا ایران با پرداخت باج های هنگفت به روسیه هنوز از بدست اوردن یک نیروگاه اتمی محروم است؟ ایا واقعاً فعالیت های اتمی ایران مسالمت امیز است؟
حکومت ایران یک حکومت استبدادی – دینی و ایدئولوگ و فاشیستی است. در هر صورت دسترسی این رژیم به سلاح اتمی، تهدیدی بالقوه علیه بشریت است. حکومتی که با مردم خویش با گلوله و اتش و شکنجه و ارعاب برخورد میکند چه انتظار و توقعی میرود که با جهانیان در اشتی و صلح و دوستی مراوده داشته باشد. اگر واقعاً جمهوری اسلامی برای تأمین انرژی برق مردم ایران خواهان دست یابی به انرژی اتمی است چرا در تأمین بنزین مردم کوتاهی ورزیده و شرایط به گونه ای پیش میرود که در دومین کشور نفتی جهان، بنزین به صورت جیره بندی و با قیمت بالا در اختیار مردم قرار میگیرد. چرا در قبال اتمی شدن، استقلال ملت ایران توسط روسیه زیر سوال می رود؟ اساساً چرا جمهوری اسلامی در مورد نیروگاه های اتمی با شفافیت برخورد نمی کند و مدام با سوءنیت و اغماض با چهانیان برخورد میکند؟
شک و تردیدی باقی نمی ماند که جمهوری اسلامی در پی بمب اتمی است تا به نوعی با تهدید کشورهای خارجی به سرکوب مخالفان داخلی بپردازد و بقاء خود را تضمین کند.
با روی کار امدن احمدی نژاد و اشخاص افراطی و محافظه کار، حمایت و پشتیبانی خامنه ای از وی، حکومت ایران به مراتب سرکوبگر و پلیدتر از گذشته به کار خود ادامه میدهد و این روند میتواند ایران را به مرز نابودی و جنگ و فروپاشی بکشاند و در این رابطه هیچ کسی جز مردم ایران ضرر و زیان نخواهند دید.
با توجه به این که در ایران طبقۀ متوسط هنوز در اکثریت است و افراد تحصیل کرده و باسواد در جامعه دیده میشوند کار حکومت به سهولت میسر نیست و مردم نیز در تقابل با عملکرد حکومت از هیچ اعتراض و انتقادی فروگذار نیستند. با همۀ سرکوب و ضرب و شتم حکومت، مردم با شهامت و شجاعت به خیابان میایند و اعتراض خود را به گوش دیگر کشورها میرسانند.
در انتخابات دهم و کادیداتوری اقای موسوی مردم از بین بد و خیلی بدتر خواهان انتخاب بد شدند و با شوق و شور تمام به خبایانها امدند و جشن و شادی بپا کردند و این روند ادامه داشت تا شب انتخابات و بعد از اعلام نتایج دستکاری و مهندسی شدۀ حکومت این شادی و شور تبدیل به خشم و عصبانیت شد و جنبۀ اعتراضی به خود گرفت. عملکرد مغرضانه و عجولانۀ حکومت در همۀ مراحل نشان از تقلب گسترده در انتخابات داشت. به خصوص سخنان سران سپاه قبل از برگزاری انتخابات و ممانعت از شکل گیری انقلاب مخملی!، حکایت از تلقب و دستکاری در رأی مردم داشت.
عواقب و پیامدهای این رویدادها در دراز مدت مشخص خواهد شد و با تدقیق در مسائل جاری کشور میتوان اینده را پیش بینی نمود. طی این انتخابات مبرهن گشت که در ایران صرفاً یک رأی حرف اول و اخر را میزند و ان رأی مقام معظم رهبری! است. شخصی که به هیچ نهادی پاسخگو نیست و به نوعی، مرجع قانون میباشد و قانون اساسی برخاسته از اراده و میل ایشان است. گرچه قبلاً هم چنین بوده اما در طی چند هفتۀ گذشته بر عموم مردم اشکار شد که خواست رهبری، خواست ملت ایران است. جمهوریت نظام نیز بیش از همیشه مورد تهدید و تعرض قرار گرفت و علناً در حال حاضر جمهوریتی وجود ندارد. سیستم حکومتی، یا به بیان دیگر رژیم، ماهیت پادشاهی به خود گرفته یعنی به عبارتی بازگشت به قبل از انقلاب 57. اگر دقت کنیم هیچ تفاوتی بین رژیم سابق و رژیم حال نیست و ماهیت هر دو یکسان است. فقط اشخاص تعویض شده اند.
بازداشت بسیاری از اشخاص اصلاح طلب و روزنامه نگار و غیره نشان از اتمام حجت در چهار سال اینده است. در این چهار سال اتفاقات زیادی پیش روست که نفع و ضرر ان بستگی به اراده و تصمیم مردم ایران دارد.
شکافی که بین سران نظام بوجود امده بر بحران اوضاع افزوده است و نظام را به سراشیبی سقوط پیش میراند. بدون تردید این اوضاع و شرایط فرصت مناسبی را برای مخالفان رژیم بوجود اورده که اگر با هوشیاری با مسائل برخورد کنند استعانت ساقط نمودن این رژیم سرکوبگر را دارند. از ویژگی های رژیم ها توتالیتر این است که متناسب با عملکرد خود زوال و نابودی خویش را فراهم میسازند. چنانچه با خشونت تمام بخواهند به بقاء خود بیفزایند، بیشتر خود را به منجلاب بحران و نابودی میکشانند. از این حیث که هیچ رژیم توتالیتر تداوم و استمرار همیشگی نخواهد داشت و مدام انرژی و توان خود را مصروف سرکوب و توطئه علیه مردم خویش میدارد، نهایتاً این خشونتها گریبان گیر اتباع و پیروان رژیم هم میشود. جمهوری اسلامی اگر به همین ترتیب پیش رود، دیری نخواهد پایید سرنوشتی جز این داشته باشد.
اما جنبش سبز مردم مشت مستحکمی علیه ولایت فقیه و دستگاه قدرت خامنه ای بود. مردم ایران در خلال ماه های اخیر با تظاهرات میلیونی، اما مسالمت امیز و هوشیارانه، مخالفت شدید خود را به خامنه ای ابراز نمودند و خشم مزدوران و اجامر وی را اعتلا دادند. حوادث رقت بار و تأسف برانگیز این دوران ماهیت توتالیتارسیم و خشونت طلب جمهوری اسلامی را ملموس ساخت که هیچ موقع از حافظۀ ملت ایران پاک نخواهد شد. به ظاهر اگر اعتراضات مردم نتیجۀ دلخواه انان را در بر نداشت اما تأثیرات شگرفی در حوادث اینده خواهد گذاشت. چه اینکه در حال حاضر تأثیر ان مبرهن گشته است.
جوش و خروش جنبش سبز نه صرفاً جهت حمایت از اقای موسوی بلکه نشان از میزان اگاهی و سطح شعور، روح ازادیخواهی و حق طلبی و تلاش برای رسیدن به حاکمیت قانون برامده از شأن انسان و به قول معروف دموکراسی داشت که ابعاد گسترده ای از خواستها و مطالبات مردم ایران دارد و اگر به نیکی موشکافی شود، میتواند شک و شبهات بسیاری را بر طرف سازد. بی شک این جنبش با قدرت تمام به حیات خود ادامه میدهد و در موقعیتهای مناسب از فرصت استفاده میکند و موج سبز را در خیابانها به نمایش خواهد گذاشت.
در این مواقع رژیم تصمیم به لاپوشانی و ماست مالی کردن جنایات و فجایع خود بر میاید و تا حدودی قادر خواهد بود که نظر اندکی از مردم را به خود جلب نماید. به عنوان مثال با بستن زندان کهریزک و پیگیری اشخاص شکنجه گر خواهان سامان بخشیدن به اوضاع مشروعیت خود هست. در این گونه موارد مردم باید با هوشیاری برخورد کنند و حتی یک گام از مطالبات خود پس نروند.
امید است که این جنبش اغازی باشد برای اعتراضات گسترده و نهایتاً به پیروزی مردم ایران بینجامد.
No comments:
Post a Comment